صوتی اسرار ذهن ثروتمند

صوتی اسرار ذهن ثروتمند

اگر دوست دارید آن چیزی را یاد بگیرید که باعث شد هارو اکر از زیر صفر به یک مولتی میلیونر تبدیل شود، در دوره اسرار ذهن ثروتمند شرکت کنید. آموزه‌های این دوره حلقه‌ی گمشده‌ی دستیابی به اهداف مالی شما است. هارو اکر چهار روش کلیدی را به شما معرفی می کند تا بتوانید برنامه‌‎ی مالی ذهن‌تان را تصحیح کنید. همچنین هفده فایل ثروت را در اختیارتان قرار می دهد که زندگی مالی‌ شما را برای همیشه متحول می‎‌کنند. شما را دعوت می کنیم در دوره رایگان اسرار ذهن ثروتمند شرکت کنید.

برای مشاهده و دانلود رایگان، ابتدا وارد شوید یا ثبت‌نام کنید.
ورود / ثبت‌نام و مشاهده رایگان

توضیحات

من معتقدم اگر شما از آموزه‌های این دوره بهره ببرید، می‌‎توانید زندگی‌تان را کاملاً متحول کنید. کافی است اصول گفته‌شده را در زندگی‌تان به کار ببندید و هر آنچه برای‌تان مفید بود ادامه دهید. اگر یکی از روش‌ها نتیجه نداد، بدون درنگ کنار بگذارید. شاید ادعایی بزرگ به‌نظر برسد، اما باور دارم وقتی موضوع پول باشد، این دوره یکی از کامل‌ترین مسیرهایی است که حلقه‌ی گمشده‌ی موفقیت مالی را آشکار می‌کند.

احتمالاً در گذشته در دوره‌های مختلف شرکت کرده‌اید، به سی‌دی‌ها گوش داده‌اید یا در کلاس‌های متعدد راه‌های ثروتمند شدن را آموخته‌اید؛ اما برای بیشتر افراد تغییر پایداری ایجاد نشده است. کمی انرژی و انگیزه پیدا می‌کنند، اما خیلی زود به وضعیت قبلی برمی‌گردند. دلیل آن ساده است: اگر ضمیر ناخودآگاه شما برای ثروت و موفقیت برنامه‌ریزی نشده باشد، زندگی بیرونی‌تان تغییر عمیقی نخواهد کرد.

در این دوره برایتان روشن می‌کنیم چرا سرنوشت برخی افراد به سوی ثروت هدایت می‌شود، در حالی که گروهی دیگر یک زندگی کاملاً معمولی را تجربه می‌کنند. ریشه‌های موفقیت، متوسط بودن یا شکست مالی را بررسی می‌کنیم و نشان می‌دهیم چگونه باورهای محدودکننده از دوران کودکی شکل گرفته‌اند و چه عادت‌های مالی نادرستی در ذهن ذخیره شده است. سپس قدم‌به‌قدم روش‌هایی را یاد می‌گیرید که کمک می‌کنند افکار منفی را کنار بگذارید، مثل افراد موفق فکر کنید و مسیر افزایش درآمد را بسازید.

در بخش اول دوره توضیح می‌دهیم چگونه هرکدام از ما در مورد پول شرطی شده‌ایم و چهار روش کلیدی ارائه می‌کنیم تا برنامه‌ی مالی ذهن‌تان را دوباره تنظیم کنید. در بخش دوم، تفاوت طرز فکر افراد ثروتمند، متوسط و فقیر را بررسی می‌کنیم و هفده نگرش و اقدام عملی معرفی می‌کنیم که می‌توانند زندگی مالی شما را برای همیشه متحول کنند.

خوب… تجربه شخصی من چیست؟ آیا از همان ابتدا فرد موفقی بوده‌ام؟ کاش چنین بود! من هم مثل بسیاری از افراد، استعدادهای بالقوه‌ی فراوانی داشتم، اما برای شکوفا شدن آن‌ها چندان تلاش واقعی نمی‌کردم. کتاب‌های آموزشی می‌خواندم، به نوارها گوش می‌دادم و در هر سمینار رشد فردی شرکت می‌کردم. واقعاً و از ته دل می‌خواستم آدم موفقی شوم؛ نمی‌دانم به‌خاطر آزادی، پول، حس پیروزی یا حتی میل پنهانی به اینکه به پدر و مادرم ثابت کنم «پسر موفقی هستم». وقتی بیست ساله بودم شغل‌های مختلفی را امتحان کردم و همیشه رویاهای بزرگی در سر داشتم، اما هیچ‌چیز آن‌طور که تصور می‌کردم پیش نرفت.

من تلاش زیادی می‌کردم اما به جایی نمی‌رسیدم. با خودم فکر می‌کردم: «اگر فقط شغل درست را پیدا کنم و سوار اسب خوشبختی شوم، حتماً پولدار خواهم شد.» اما اشتباه می‌کردم. هیچ‌چیز طبق برنامه پیش نرفت… حداقل برای من نه. جمله‌ای که بیشترین تأثیر را روی من گذاشت همین بود: چطور دیگران با شغلی مشابه شغل من موفق هستند، اما من هنوز به موفقیت نرسیده‌ام؟

همین سؤال باعث شد تصمیم بگیرم شخصیت درونی‌ام را جدی‌تر بررسی کنم. شروع کردم به فکر کردن درباره‌ی باورهایی که در عمق ذهنم ریشه داشت. تازه فهمیدم با اینکه واقعاً می‌خواستم پولدار شوم، اما باورهایی داشتم که مرا در مدار فقر نگه می‌داشت. من می‌ترسیدم… از شکست خوردن می‌ترسیدم؛ حتی بدتر، از این می‌ترسیدم که موفق شوم و بعد همه‌چیز را از دست بدهم و تبدیل شوم به انسانی که از نگاه خودم «کاملاً شکست‌خورده» است.

سپس زندگی ورق خورد… یکی از دوستان بسیار ثروتمند پدرم نصیحتی به من کرد که سرنوشت مرا تغییر داد. او مهمان خانه‌ی پدرم بود و با هم صحبت می‌کردند. وقتی از کنارشان رد شدم، نگاهم کرد. آن زمان سومین باری بود که بعد از ترک خانه‌ی پدری‌ام برگشته بودم و در زیرزمین خانه زندگی می‌کردم. حدس می‌زنم پدرم درباره‌ی وضعیت نابسامانم با او صحبت کرده بود؛ چون وقتی چشمش به من افتاد، نگاه متفاوتی داشت… نگاهی آمیخته با همدردی و فهم عمیق.

او به من گفت: «هارو، من هم مثل تو بودم و شروعی افتضاح داشتم.» در دل گفتم: عالیه… حداقل شرایط مرا درک می‌کند. اما سعی کردم وانمود کنم حواس‌م نیست؛ به دیوار خیره شدم و خودم را مشغول نشان دادم.

دوست ثروتمند پدرم ادامه داد: «اما کسی توصیه‌هایی به من کرد که زندگی‌ام را متحول کردند و من هم می‌خواهم همان‌ها را به تو بگویم.» در ذهنم گفتم: «ای بابا… اینم که شبیه پدرم حرف می‌زند!» اما سپس گفت: «هارو، اگر به اندازه‌ای که می‌خواهی خوب عمل نمی‌کنی، یعنی چیزی هست که تو نمی‌دانی.» من جوان و جسور بودم و خیال می‌کردم همه‌چیز را می‌دانم؛ البته حساب بانکی‌ام نظر دیگری داشت! همین شد که تصمیم گرفتم این بار واقعاً گوش بدهم. او ادامه داد: «می‌دانی بیشتر افراد ثروتمند خیلی شبیه به هم فکر می‌کنند؟»

گفتم: «نه، هرگز به این موضوع فکر نکرده بودم.» او گفت: «البته همیشه صدق نمی‌کند، اما در بیشتر موارد افراد ثروتمند طرز فکر مشابهی دارند و افراد فقیر کاملاً متفاوت فکر می‌کنند. همین تفاوت‌هاست که اعمال و در نهایت سرنوشت آن‌ها را تعیین می‌کند.» سپس پرسید: «فکر می‌کنی اگر شیوه‌ی افراد ثروتمند را انتخاب کنی و مثل آن‌ها رفتار کنی، تو هم ثروتمند می‌شوی؟» من با اعتمادبه‌نفس گفتم: «فکر کنم… بله.» او گفت: «تنها کاری که باید بکنی این است که مثل افراد ثروتمند فکر کنی.»

من که آن زمان فردی شکاک بودم، پرسیدم: «خب… شما الان به چه فکر می‌کنید؟» او لبخندی زد و گفت: «الان دارم به این فکر می‌کنم که افراد ثروتمند به تعهدات‌شان پایبند هستند و من هم باید به تعهدی که به پدرت دارم عمل کنم. الان هم پدرت و دوستانم منتظرند… فعلاً.» او رفت، اما حرف‌هایش مثل حکاکی روی سنگ در ذهنم ماند. از آن‌جایی که هیچ چیز دیگری در زندگی‌ام جواب نداده بود، تصمیم گرفتم این بار فرصت را بچسبم و با تمام وجود درباره‌ی طرز فکر افراد ثروتمند تحقیق و بررسی کنم.

متوجه شدم حرف‌های دوست پدرم کاملاً درست بودند. افراد ثروتمند واقعاً طرز تفکر متفاوتی از افراد فقیر و حتی افراد متوسط دارند. تازه فهمیدم افکار خودم چگونه مانع موفقیت و رسیدن به ثروت دلخواهم شده‌اند و مهم‌تر این‌که تکنیک‌ها و روش‌هایی یاد گرفتم تا با آن‌ها ذهنم را ویرایش و بازنویسی کنم و مثل ثروتمندان بیندیشم. با خودم گفتم: «حرف زدن کافی است… باید عمل کنم.»

تصمیم گرفتم کار جدیدی را شروع کنم. چون علاقه‌ی عمیقی به سلامت و ورزش داشتم، یکی از نخستین فروشگاه‌های لوازم تناسب اندام در آمریکای شمالی را افتتاح کردم. پولی نداشتم؛ مجبور شدم با کارت اعتباری‌ام دو هزار دلار وام بگیرم. اما این‌بار با طرز فکر و روش‌های ثروتمندان شروع کردم: اولین قدم، تعهد صددرصدی به موفقیت بود. قسم خوردم تا زمانی که میلیونر نشوم این مسیر را ترک نکنم. این بار همه‌چیز با تلاش‌های قبلی‌ام فرق داشت. قبلاً تصمیم‌ها کوتاه‌مدت بودند و با اولین سختی یا موقعیت دیگر، مسیرم را عوض می‌کردم.

هم‌زمان شروع کردم افکار منفی مالی را از ذهنم دور کنم. باور داشتم هرچه در ذهن می‌گذرد دیر یا زود به واقعیت تبدیل می‌شود. فهمیدم بزرگ‌ترین مانع موفقیت من، خودِ ذهنم است. پس افکاری را حذف کردم که قدرت نمی‌دادند و جلو پیشرفت را می‌گرفتند. از همان اصولی استفاده کردم که قرار است اکنون شما یاد بگیرید. آیا مؤثر بودند؟ بله… صددرصد. کارم آن‌قدر رونق گرفت که تنها طی دو سال و نیم، ده فروشگاه دیگر افتتاح کردم و سپس نصف سهام شرکت را به یک مجموعه‌ی ۵۰۰ شرکتی، به مبلغ یک‌میلیون و ششصد هزار دلار فروختم.

مردم همیشه می‌پرسند آیا موفقیت‌هایم موقتی بوده یا هنوز ادامه دارد. پاسخ ساده است: با همین اصول، میلیون‌ها دلار درآمد داشته‌ام و امروز جزو افراد بسیار ثروتمند هستم. در سمینارهایم همیشه می‌گویم: «یک کلمه از حرف‌های مرا باور نکنید؛ این اصول را در زندگی‌تان اجرا کنید و خودتان نتیجه را ببینید.» چون وقتی خودتان عمل می‌کنید و نتایج واقعی می‌گیرید، دیگر حتی یک ذره شک و تردید باقی نمی‌ماند و به قدرت این آموزه‌ها یقین پیدا می‌کنید.

بسیار خوب… اگر آماده‌اید، وارد بخش اول شویم.

سرفصل‌ها و جلسات